متدولوژی ارزشیابی و آموختههای اجرایی
Valuation Methodology
بخش سوم به شرح زیر میباشد:
۷- ارزشیابی سهام و نگرش سیستمی: یک سیستم با تعامل (رابطۀ چندجانبۀ) بین اجزای خود، به اهداف موردنظر دست مییابد و یک شرکت نیز (به مثابه یک سیستم) با تعامل بین واحدهای خود، خلق ارزش میکند. این رابطه بین اجزا در ارزشیابی نیز اهمیت مییابد و در واقع باید به ارزشیابی و معادلۀ آن به صورت یک سیستم نگریست. برای مثال، به طور کلی، نمیتوان فروش را صعودی در نظر گرفت، اما مخارج سرمایهای به تناسب افزایش نیابد. بسیاری از خطاهای رایج انجام ارزشیابی سهام در کشور، علیالخصوص در ارزشیابی سهام استارتاپها، ناشی از عدم توجه سیستمی به معادلۀ ارزشیابی میباشد.
۸- ارزشیابی سهام و استانداردسازی روشها: علیرغم اینکه روش تنزیل جریان نقدی ساده به نظر میرسد، اما استفادۀ صحیح از آن در عمل دشوار است. از مواردی که بر این دشواری میافزاید، عدم تفاهم و بعضاً سوتفاهم بر تعریف صحیح هم خود فرایند و هم اجزای آن میباشد. برای مثال، خالص سرمایه در گردش در ارزشیابی، مابهالتفاوت داراییهای جاری و بدهیهای جاری است یا مابهالتفاوت داراییهای جاری عملیاتی و بدهیهای جاری عملیاتی؟ این دو، در گزارشهای مختلف ارزشیابی سهام بعضا به جای هم استفاده میشوند ولی کدامیک میبایست مورد استفاده قرار گیرند؟
به نظر میرسد روشهای ارزشیابی سهام و تعریف اجزای آن میبایست در کشور توسط جامعۀ تخصصی ارزشیابی سهام استاندارد شود، امری که در کشورهای توسعه یافته نیز در حال شکلگیری است. به نظر میرسد، برخی دیگر از خطاهای رایج ناشی از عدم یکسانسازی روشها در کشور میباشد. توضیح اینکه با استاندارسازی روشها، اختلاف ارزش براوردی توسط ارزشیاب سهام صرفاً ناشی از مفروضات و ورودیهای ارزشیابی است و نه استفاده نادرست از روشها. ناگفته نماند سازمان خصوصیسازی در سال ۱۳۸۷ و در خلا نهادهای تخصصی مالی در آن زمان، زحمات بسیاری کشیده و آئیننامهای را برای همین منظور تدوین کرده که با گذشت چندین سال و پی بردن به کاستیهای آن و همچنین توسعه نهادهای مالی میتواند اصلاح و تعدیل شود.
نویسنده: عباس گمار (مدرس گروه مالی شریف)